دوستدار آبادانی. دلبسته به بناها و آبادانیها. دوستدار ساختن عمارت: و عمارت دوست بودو عادل (کیقباد) . (فارسنامۀ ابن البلخی ص 40). عمارت دوست شد طاووس، از آن پای گلین دارد ولکن سربزرگی یافت بوم، از بوم ویرانی. خاقانی
دوستدار آبادانی. دلبسته به بناها و آبادانیها. دوستدار ساختن عمارت: و عمارت دوست بودو عادل (کیقباد) . (فارسنامۀ ابن البلخی ص 40). عمارت دوست شد طاووس، از آن پای گلین دارد ولکن سربزرگی یافت بوم، از بوم ویرانی. خاقانی